سرگذشت سال 93 غیاثکلا سرشار از حکایتهای قابل طرحی بود که متاسفانه وبلاگ غیاثکلا از شرح تمامی آن محروم ماند . و اکنون امکان جبران آن طی یک عملیات نگارشی شتابزده حاصل چندان مطلوبی نخواهد داشت . بدیهیاست اگر این امر را بتوان مشمول زمان نمود و آنها را بتدریج و حسب اقتضاء به حیطه نگارش کشید ، نتیجهی بهتری عاید خواهد شد .
ولیکن ارائه تصویرهایی از وقایع سال94 غیاثکلا که بزودی نیمه اول آن به انتها خواهد رسید ، میتواند راهگشای تزاید فعالیت این وبلاگ باشد و حق مطالب بجا نیاورده را ادا نماید.
در این راستا برای اینکه از مطالب روز ، عقب نیفتاده و تأخیری بیشتر در شرح آخرین واقعه پیش نیاید ، عجالتاً در این نوشتار به آن پرداخته و ماجرای اعزام مهندس صادق غیاثی به آمریکا تشریح میگردد.
هجرت برای کسب علم و موفقیتهای برتر
هنوز دقائقی از اولین ساعت پنجشنبه پنجم شهریور نگذشته بود که مهندس صادق بهمراه همسرش از درب اصلی سالن پروازهای خارجی فرودگاه امام خمینی وارد شد . مهندس صادق ضمن روبوسی و احوالپرسی با اینجانب ، مرا به نوعروسش (سرکار خانم رمضانپور) معرفی نمود . و متعاقب این معارفه همراهان من (شامل عمه و 2 تن از پسرعمههای صادق) جهت احوالپرسی بطرف صادق و همسرش رفتند و در مقابل من جهت احوالپرسی به سمت همراهان دیگر مهندس رفتم .
لازم به ذکر است که مهندس صادق و 16 نفر همراهانش از تهران به فرودگاه امامخمینی و من و سه نفر همراهانم از اراک به فرودگاه آمده بودیم . واین جماعت 20 نفره در حقیقت بدرقه کنندگان حضوری مهندس محسوب میشدیم و بسیاری دیگر مراسم تودیع را از طریق تلفن همراه بجا میآوردند ، البته آقای مهندس بهنام غلامی دوست دیرینه مهندس صادق هم بعداً به جمع مشایعت کننده اضافه شد.
هنوز دوساعتی به ساعت پرواز (3/15 بامداد) باقی بود و با اینکه فرصت کافی برای گپ و گفت و ابراز احساسات با این مسافر عزیز و دوستداشتنی وجودداشت ، امّا التهاب ناشی از جدایی زودهنگام با این مسافر ، چنان جماعت را بیتاب نموده بود که هر کدام بیاختیار در کنار صادق پرسه زده و پروانه وار دور او میگردیدند و در مقابل صادق نیز از این فرصت استفاده نموده و مداوم با دوربین موبایل از خودش و این جماعت طوافکننده ، عکس سلفی میگرفت.
و البته دستگاههای موبایل دوربین دار دیگر نیز بیکار نبوده و به تصویربرداری از این صحنههای احساس برانگیز و جاودانه مشغول بودند .
بلیط پرواز مهندس صادق برای سفر 5 ساله به آمریکا ، دومرحلهای بود . وی ابتدا به رم و سپس از آنجا به بوستون پرواز داشت . تا پس از رسیدن به بوستون و استقرار نزد دوستان و همکلاسان سابقش که جلوتر از او جهت ادامه تحصیل مقطع دکترا در بوستون اسکان یافته بودند ، تحصیل خود را در مقطع دکتری رشته مکانیک (Bio) دانشگاهNorth Easter شهر بوستون آغاز نماید و با عنایت به اینکه دو نفر از اساتید صادق در این دانشگاه از هاروارد میباشند، لذا وی خود را آماده نمودهاست تا تحصیلات پسادکتری(PHD) را در هاروارد ادامه دهد.
لازم به ذکر است که این مهندس نخبه پس از اخذ مدر ک فوق لیسانس با معدل عالی ، در آزمون دوره دکتری بیو مکانیک دانشگاه تهران قبول شده بود و حتی دو ترم از این مقطع تحصیلی را گذرانده بود که سرنوشتش با بورسیهشدن در دانشگاهبوستون گره خورد و زمینههای اعزام او به آمریکا طی مسافرتی که بهمراه پدرش جناب دکتر محسن غیاثی به ترکیه داشت فراهم شد ، و اکنون با اینکه فقط یکهفته از عقد و ازدواج او با سرکار خانم رمضانپور میگذشت ، رهسپار آن دیار برای گذراندن دوره 5 ساله بورسیه شده است به این امید که پس از یکسال تحمل فراق و دوری همسر ، بتواند مابقی سالها را در کنار او سپری نماید.
یکساعت مانده به پرواز چمدانها تحویل شد و لحظه خداحافظی فرا رسید ، صادق برای وداع ابتدا به آغوش پدر پناه برد تا نجوای شعر "ای کاروان آهسته ران" سعدی را از کام پدر با گوش جان نیوش کند و همراه با سیلاب اشک پدر ، اشکریزان در آغوش پدر زن خویش آقای رمضانپور فرو رود و دقائقی در مأوای آن آرامش یابد. و سپس به سمت مادر روان شد و در جیحون دیدگان مادر غوطه ور شد و آنقدر این غریق به دارازا کشید که تاب از همه ربود و تمامی حضار را به گریه همباز کرد.
زمان میگذشت و هنوز جمع زیادی از بدرقه کنندگان در تب انتظار به آغوش کشیدن مهندس برای خداحافظی میسوختند. از آغوش مادر به سمت خواهر و آنگاه برادرخویش باقر را طلبید
پس از باقر با یک یک مردان این جمع (دایی محمد - پسرعمه یونس - پسر عمو نبیاله - پسرعمه مسعود - پسرعمه نیما - رفیق بهنام ) روبوسی کرد . به سمت من آمد با خنداندن او حال و هوایش عوض شد و سراغ دایی همسرش رفت و پس از خداحافظی از او ، از تک تک بانوان حاضر ( عمهاش راضیه - مادر زن همسرش- خاله همسرش - زندایی همسرش - دختردایی همسرش ) نیز تودیع نمود.
دیگر کسی جز همسرش برای خداحافظی باقی نمانده بود . دست همسر را گرفت و از جمع دور شد و همانطورکه به همسر تکیه نموده بود و شانه به شانه او میرفت ، به گیتهای ورود به سایت پرواز نزدیک شد ، آندو کنار گیتها در آغوش همدیگر محو شدند و تا زمانیکه از هم جدا نشده بودند کسی صادق و الهام را نمیدید .
صادق از گیتها گذشت و در این سو تمامی بدرقه کنندگان ، با تکان دادن دست راست ، پنج انگشت را به نشانه 5 سال فراق و دوری ، در هوا می چرخاندند.
نکوداشت و تکریم شهدای دفاع از میهن و ارزشهای دینی در جنبههای مختلف آن ، صرفنظر از لزوم شرعی ، یک ضرورت ملی است تا نسلهای جوانتر طی آشنایی با شهدا و روحیات عالیشان و نیز با شناخت آرمانهای متعالی آنها ، بتوانند با برخورداری لازم از روحیهی دفاعی و مقاومتی ، در مواقع لزوم بصورت مفید ایقای نقش نمایند.
در همین راستا مردم و دستاندرکاران غیاثکلا ، بمنظور ارجگذاری به مقام معنوی شهدای این روستا ، تاکنون توفیق نامگذاری دبستان روستا به نام شهید اسماعیل قاسمی و بهداری روستا به نام شهید سیفاله نوریزاده و مزیّن نمودن معابر روستا به نام هفتشهید متعلقه ، و برگزاری یادبود شهدا در آذر 92 به نام سرداران شهید( غیاثی و کریمیان) و نیز متبرک نمودن تیمها و جامهای مسابقات ورزشی با نام شهیدان خیرعلی تقیزاده و عیسی محمدی و علی حسینی ، داشتهاند.
خوشبختانه از سهسال قبل با همت و سرپرستی آقای علی(امید)پازواری (فرزند همسرشهید جمالالدّین غیاثی)، تیم فوتبالی تشکیل شد و نامبرده در جایگاه فرزندافتخاری این شهید ، آن تیم را به نام سردارشهید غیاثی مزین نمود. وبدین طریق ضمن ابراز علاقه و ارادت به پدرمقام خویش ، در خصوص تجلیل از مقام این شهیدعزیز ، گامی موثر برداشت.
این تیم از هنگام تشکیل تاکنون ، امکان حضور در 2 دوره از مسابقات گلکوچک که در چلاو آمل برگزار میگردد ، را بدست آورده است . وهرچند طی این دو دوره توفیق راهیابی به مسابقات نهایی را نداشته است ، ولیکن انتظار میرود که این تیم ، تحت تعلیم و رهنمودهای یکی از بازیکنان خویش (جناب آقای احمد فلّاح) که از بازیکنان لیک کشوری میباشد ، به درجهای از مهارت و توانایی نائل گردد که در تمامی مسابقات امتیازات بالاتر و برتر را تصاحب نماید .
خبرناگهانی فوت بعضیها ، ناگهانیتر است و مرگشان ناباورانهتر و بهتآورتر . هرچند حاج کربلایی محمد غیاثی (یا همان آقامحمّد غیاثی خودمان) یکسال آخر ازعمرهفتاد ساله خود را دچار بیماری شده بود و انواع آزمایشها و روشهای درمانی و معالجاتی را برخویش هموارساخته بود و نیزحتّی شدت بیماری طی دوماه اخیر ، شاید ضمیر ناخودآگاه نزدیکان را به ناگواری سرانجام این ناخوشی ، بدگمان کرده بود . ولی با شناختی که همگان از روحیهی بشاش و درون فارغالبال "آقامحمدغیاثی" داشتند هرگز گمان مرگ تا قبل از صد سالگی برای وی حمل نمینمودند . به همین دلیل هرکسی که امروز، از درگذشت این فقید سعید آگاهی یافت ، ناباورانه پس از ذکر استرجاع(انّا لله وانّا الیه راجعون) ، با خویش زمزمه میکرد: آقا محمد غیاثی و مرگ ؟؟؟؟ بِخِدا وِه بَمِردِنه مال نَیِّه .
هرگز از خاطرهها زدودنی نیست اینکه در گرماگرم فصل کشاورزی و در اوج فشارکار ، آنهنگام که تمامی اهالی با استرس و چهره ای گرفته و مشوش ، هر خروسخوان شتابآلود به دشت رهسپار میشدند ، تنها و فقط تنها او بود که ساعت 8 صبح داز بر دوش وسوت زنان ، سلانه سلانه راهی دشت میشد و با خیال آسوده و چهرهای بشاش ، خویشتن به دشت میرساند و بی هیچ نگرانی و دغدغهای به فعالیت میپرداخت و باز زودتر از همه کار را تعطیل و به خانه مراجعت میکرد . و باز هرگز کسی ندیده است که در تلاطمها و مشکلاتی که حادث میگردید ، از کوره در برود و عصبانی بشود .
مگر نه اینکه نتیجه اینهمه خونسردی و آرامش میبایست طول عمرعلیحِدّه باشد؟ پس چگونه است که در سن هفتاد و دوسالگی ، جهت رهایی ازسرسختیهای یک بیماری صعب العلاج ، به دیار باقی راغب میگردد وعلیرغم خونسردی دائمالخصیصهاش ، عجولانه ومشتاقانه دیدارمعبود را طالب میشود ؟
بی تردید این نتیجه هفتاد سال بیاعتنایی به دنیا ونهایتاً دنیا گریزی واقبال برای پیوستن به عقبی میباشد ، تا درهمان خصلتهای ذاتی که بدان شهره بوده است ، جاودانه بماند.
خدایش رحمت کند و بر خانواده وبازماندگان داغدارش صبرو بردباری مرحمت فرماید .
نوستالوژی پارادوکسیکال آخرین پنجشنبه سال(قسمت سوم)
در قسمت دوم با تکیه بر قدمت پنجمین سنگ قبر متعلق به مرحومه سکینه غیاثپور که همسراول حاج عزیز حسینزاده بود مقرر شد که در این قسمت ، زیارت اهل قبور متعلق به خاندان بزرگ حسینزاده ، تشریح شود .
حاج عزیز حسینزاده و فرزندانش علاوه بر فاتحهخوانی برای آن مرحومه ، مزار(پدر و مادر- برادران - عمو و عموزادهها - و سایر بستگان) را نیز زیارت میکنند و در این زیارت با بسیاری از بازماندگان این خاندان بزرگ (یعنی حسین زادهها) همراه و همگام هستند .
خاندان حسینزاده جمعاً فرزندان مشهدیحسن هستند ، ولی انتخاب نام حسینزاده برای آنها به اعتبار نام جدّشان کربلایی شیخحسین بوده است . و اگر ابناء کربلایی یوسف نیز مبتنی بر نام جدّ خویش از نام خانوادگی حسینزاده برخوردار میشدند و نام غیاثی برای آنها گزینش نمیگردید ، اکنون نام حسینزاده جمعیت بسیار گستردهتری را شامل میگردید.
علیایحالٍ برای شیخحسین(جدّبزرگ حسینزادهها و غیاثیهای منشعب ازکربلایی شیخ یوسف) ، سنگ مزاری در غیاثکلا نشان نیست ، و گفته شده است که در امامزاده پپین دفن شده است . و نیز برای مشهدیحسن پدربزرگ ایشان قبری پیدا نمیباشد. اما از فرزندان و عروسها و نوههای وی ، قبوری در هردو آرامگاه(قدیمیونرگس)غیاثکلا موجود است که زیارتگاه پنجشنبه آخرسال این خاندان میباشد. آرامگاه مشهدی غلامحسین حسینزاده و همسرش سیده کلثوم حسینی و آرامگاه مشهدی تقی حسینزاده و همسرش ربابه رنجبر و آرامگاه مشهدی رجب حسینزاده و همسرش شیرین غیاثی و آرامگاه مشهدی سلیمان حسینزاده و آرامگاه حاج نادعلی حسینزاده و آرامگاه دوشیزه ساره حسینزاده و هم چنین آرامگاه مرحومه حاجیه مریم فرجی (همسرحاج یعقوب حسینزاده) و علاوه بر اینها قبور دختران و خواهران و دامادهای مشهدیحسن نیز مشمول فاتحهخوانی این خاندان میباشند .
آرامگاه مرحوم مشهدی غلامحسین حسینزاده فرزند حسن متولد1276 متوفی1369/5/12 ** و ** آرامگاه مرحومه سیده کلثوم حسینی فرزند سیدرضا همسر غلامحسین متولد 1276 متوفی1361/5/3
آرامگاه مرحوم مشهدی تقی حسینزاده فرزند حسن متولد 1285 متوفی1364 ** و ** آرامگاه مرحومه ربابه رنجبر فرزند حسین همسر اول تقی حسینزاده متولد 1290 متوفی 1361
آرامگاه مرحوم مشهدی رجب حسینزاده فرزندتقی متولد 1305 متوفی1381/3/2 ** و ** آرامگاه مرحومه مشهدی شیرین غیاثی فرزند حاج خلیل همسر اول تقی حسینزاده متولد 1306 متوفی 1383/3/16
آرامگاه مرحوم سلیمان حسینزاده فرزند غلامحسین متولد 1318 متوفی 1370/2/13
آرامگاه مرحوم حاج نادعلی حسینزاده فرزند تقی متولد 1314 متوفی1390/6/17
آرامگاه دوشیزه مرحومه ساره حسینزاده فرزند تقی متولد 1357 متوفی 1363
آرامگاه مرحومه حاجیه مریم فرجی فرزند یونس همسر یعقوب حسینزاده متولد 1319/3/8 متوفی 1387/2/2
البته خانوادههای سیفی و فضلاله مهدوی و عنایتاله علیزاده و روحاله صالحی بهنگام فاتحهخوانی برای مادر وپدرشان که عمهها و دامادهای خاندان حسینزاده محسوب میشوند ، در مراسم زیارت ایشان مشارکت دارند .
آرامگاه مرحومه خانمبزرگ حسینزاده و شوهرش مرحوم فضلاله مهدوی نزد بازماندگانشان (اولاد فضلاله مهدوی و اولاد غلامحسین حسینزاده) و آرامگاه مرحومه حاجیه مریم(محرم) حسینزاده و شوهرش حاج عنایتاله علیزاده نزد منسوبین(اعم از اولادحاج عنایتاله علیزاده و اولادتقی حسینزاده) و نیز آرامگاه مرحومه حاجیه عذرا حسینزاده برای خانواده های (صالحی و مرحوم تقی حسینزاده) و همچنین آرامگاه مرحومه آغاننه حسینزاده بعنوان عمه برای تمامی حسینزاده ها و برای تمامی اولاد وابناء مرحوم عبداله سیفی ، مورد عنایت و توجه برای فاتحهخوانی و زیارت میباشد.
آرامگاه مرحومه خانمبزرگ حسینزاده فرزند غلامحسین همسرفضلاله مهدوی متولد1302متوفی1369/5/13 ** و ** آرامگاه مرحوم فضلاله مهدوی فرزند محمد متولد1297متوفی1375/7/29
آرامگاه مرحومه حاجیهمریم حسینزاده فرزند تقی همسرعنایتاله علیزاده متولد1307متوفی1388/10/14** و ** آرامگاه مرحوم حاج عنایتاله علیزاده فرزند موسی متولد1304متوفی 1376/2/20
آرامگاه مرحومه حاجیهعذرا حسینزاده فرزند تقی همسر روح اله صالحی متولد1330متوفی1392/4/8
آرامگاه مرحومه آغاننه حسینزاده فرزندحسن همسرعبداله سیفی متولد1294متوفی1374/6/29** و ** آرامگاه مرحوم مشهدی عبداله سیفی فرزند سیفاله متولد1292متوفی 1322
البته روحاله صالحی و اولادش هنگام فاتحهخوانی فوقالوصف ، در کنار علیزادهها به زیارت قبر مرحومه حاجیه جانننه علیزاده رفته ، و ضمناً از راه دور برای مرحوم عیسی صالحی که در روستای آهنگرکلا دابو دفن میباشد ، فاتحه میخوانند . واز طرفی علیزادهها علاوه بر قبر عمه خود (جانننه) در کنارصالحیها و حسینزادهها ، با سیفیها نیز همراه شده و تنگاتنگ با آنها زیارت اهل قبور متعلق به خود را انجام میدهند و در این راستا جهت مرحومه حاجیه زینب سیفی و شوهرش حاج میرزامحمد علیزاده و هکذا برای مرحوم سیفاله سیفی و نیز برای مرحوم حاج حسین آزادوار(سیفی) و همسرش حاجیه رقیه سمندری فاتحه میخوانند.
آرامگاه مرحومهحاجیه جان ننه علیزاده فرزندموسی همسر عیسی صالحی متولد1294متوفی1380/9/19
آرامگاه مرحومهحاجیه زینب سیفی فرزندسیفاله سنگری همسرمیرزامحمدعلیزاده متولد1297متوفی1380/1/20** و ** آرامگاه مرحوم حاج میرزا محمد علیزاده فرزند موسی متولد1285متوفی 1375/3/27
آرامگاه مرحوم حاج حسین آزادوار(سیفی) فرزندسیفاله متولد 1298 متوفی1391/5/17 ** و ** آرامگاه مرحومه حاجیه رقیه سمندری فرزند کریم زیارکلایی همسر حسین آزادوار(سیفی)متولد 1316 متوفی 1384/11/1
برای مشاهده و قرائت بقیه مطلب ، به قسمت چهارم مراجعه شود .
نوستالوژی پارادوکسیکال آخرین پنجشنبه سال(قسمت دوم)
در قسمت اول بعد از ایضاح مراسم زیارت قبور هفت شهید غیاثکلا ، و تشریح قرائت فاتحه برای علماء محل ، قدیمیترین و اولین سنگ قبر موجود در غیاثکلا مبنا قرار گرفت و با تعقیب زائرین آن که شامل خاندان علیپور و خانواده شهید حسینی و خانواده حسینیان بودند به دیگر سنگ قبرهای متعلق به این خاندان رسیدیم و در ادامه با تکیه بر قدمت دومین سنگ قبر ، تسلسلوار قبور متعلق به اموات خاندان رمضانی و غیاثی(غیاثیهای منشعب از شیخ محمود) و غیاثپور و خرسندی را دوره نموده و به سنگ قبر اموات خاندان مهدوی رسیدیم که ظرفیت پُست ، اجازه ادامه نداد و لاجرم بقیه مطالب به این پُست موکول شد . بدینترتیب با تکرا پاراگراف پایانی قسمت اول ، در ابتدای این قسمت ، زیارت آخرین شب جمعهی سال در این محیط مجازی پیگیری میشود .
مهدویها فرزندان مهدی اردبیلی هستند و شاخهای اصلی ازخاندان خرسندی محسوب میشوند . مهدی فرزند ملا عیسی اردبیلی است و دارای یک پسر و دودختر بود. مهدویهای فعلی فرزندان حاج صادق مهدوی هستند و بهنگام زیارت اهل قبور ، چون نشانی از قبرجدشان(مهدیاردبیلی) ندارند لذا برای عمههای خویش صغری مهدوی (همسرابراهیم علیپوردیوکلایی) و بمانی مهدوی (همسررمضان اسماعیلی) و نیز برای داییشان مرحوم غلام علی تبخال(فرزندمحمدآقاخرقهپوش)در قبرستانقدیمی ، و برای مادرشان حاجیه زبیده تبخال (فرزندمحمدآقا خرقهپوش) در قبرستان نرگس و همچنین زن داییشان زبیده اسماعیلی در همان قبرستان فاتحه میخوانند.
آرامگاه مرحومه حاجیهصغری مهدوی فرزندمهدی اردبیلی همسرابراهیم علیپوردیوکلایی متوفی1366/5/18
آرامگاه مرحوم غلامعلی تبخال فرزند محمدآقا خرقهپوش متوفی 1348/2/7 ** و ** آرامگاه مرحومه ذبیده اسماعیلی فرزند رمضان همسر غلامعلی تبخال متولد 1319 متوفی1379/5/9
آرامگاه مرحومه زبیده تبخال فرزند محمدآقا خرقهپوش همسر حاج صادق مهدوی متولد1307/6/5متوفی1391/12/11
همانطور که مشاهده شد قبرغلامعلی تبخال (فرزندمحمدآقا خرقهپوش) که تبخالهای موجود منشعب از او میباشند،بعنوان دایی مهدویها محل مراجعه آنها برای فاتحهخوانی است و البته فامیلیت تبخالها با مهدویها و بموازات آن فامیلیت تبخالها با اولادحاجسلمانخرسندی (چون غلامعلیتبخال دایی اینها نیز میباشد) ، منحصر به نسبت فوقالاشاره نمانده و اکنون بسیار عمیقتر و گسترهتر شده است . علاوه برآن تبخالها چون با خاندان اسماعیلی و ذاتاله نیکپور نیز نسبت دارند ، لذا در خصوص زیارت قبور بعضی اموات مشترک خویش ، با جمع ایشان همگام هستند.
خاندان تبخال جهت فاتحهخوانی برای نوباوه دهساله زینب تکخال تنها هستند . ولیکن جهت پدر (غلامعلی) و مادر(ذبیده) و عمه زبیده و عمه شهربانو و شوهرش با مهدویها و خرسندیهای منشعب از سلمان ، و جهت عمه دیگرشان حاجیه فاطمه شکری وشوهرش حاج ذاتاله نیکپور ، با اولاد این دو همراه هستند.
آرامگاه دوشیزه مرحومه زینب تکخال فرزند محمدتبخال متولد 1364متوفی 1374/11/27
آرامگاه مرحومه حاجیهفاطمه شکری فرزندمحمدآقا همسرذات الهنیکپور متولد 1305 متوفی 1381/5/14 ** و ** آرامگاه مرحوم حاج ذاتاله نیکپور فرزند معصوم متولد 1305 متوفی1374/6/5
بازماندگان حاج ذاتاله نیکپور علاوه بر او و همسرش ، برای عروسش مرحومه محترم غلامی بعنوان همسر و مادر فاتحهخوانی مینمایند .
آرامگاه مرحومه محترم(فضّه)غلامی فرزند عیسی همسرذات الهنیکپور متولد 1305 متوفی 1381/5/14
خاندان اسماعیلی نشانی از آرامگاه جد خویش ابراهیم در غیاثکلا نمییابند . ولیکن برای وی و پدرش اسماعیل ، ضمن حضور بر سر قبر فرزندانشان (رمضان - رجب - ذبیده ) از راه دور فاتحه میخوانند . آرامگاه مشهدی رمضان اسماعیلی در قبرستان قدیمی و آرامگاه مرحوم رجب اسماعیلی و همسرش مرحومه سکینه اصغری و آرامگاه پسرش مرحوم علی اسماعیلی در قبرستان نرگس واقع میباشد.
آرامگاه مرحوم مشهدی رمضان اسماعیلی فرزند ابراهیم متولد 1300 متوفی 1353/6/10 ** و ** آرامگاه مرحومه بمانی مهدوی فرزند مهدی همسر رمضان اسماعیلی متولد 1282 متوفی 1379/9/8
آرامگاه مرحوم مشهدی رجب اسماعیلی فرزند ابراهیم متولد 1305 متوفی1374/1/19 ** و ** آرامگاه مرحومه مشهدی سکینه اصغری فرزند جانعلی همسر رجب اسماعیلی متولد 1299 متوفی 1386/3/3
آرامگاه مرحوم مشهدی علی اسماعیلی فرزند رجب متولد 1328/1/2متوفی 1380/10/5
تا اینجا برمبنای قدمت سنگ قبر ، از اولین آن متعلق به مرحومه هاجر علیپور و دومین و سومین آن مرحومه خاتون غیاثی و مرحوم کربلایی مهدی رمضانی ، زیارت اهل قبور خانواده های وابسته و اموات مربوطه تشریح شد . در ادامه چهارمین سنگ قبر از نظر قدمت متعلق به مرحوم احمد توکلی است ، نامبرده بطور مستقیم با هیچکس از اهالی عیاثکلا نسبت ندارد ، اما وابستگی او به خاندان جال محرز میباشد . میتوان گفت او متعلق به آن گروه از جالها میباشد که از جالیکلا به واسکس مهاجرت نموده و اکنون در آنجا ساکن هستند . حال چگونه این فرد از غیاثکلا سر درآورده ، فعلاً برکسی معلوم نیست ، به هرترتیب چون این تنها قبر متعلق به جالهاست که در قبرستان قدیمی جنب مسجد دفن میباشد ، لذا ابتدا تصویر آرامگاه مرحوم احمد توکلی ارائه میشود و سپس قبوری که مربوط به اموات جالهای منشعب از مرحوم رضا جال(رضا کدخدا) است و تمامی در قبرستان نرگس مدفون هستند ، تشریح میگردد .
آرامگاه مرحوم احمد توکلی فرزند سلیمان متولد 1294 متوفی 1341
طائفه بزرگ جال ، طی سالهای متمادی به شاخههای متعدد و نامهای مختلف انشعاب یافتهاند . از ایشان فقط یک خاندان بنام جال وجود دارد که آنهم اولاد و ابناء مرحوم رضا جال(رضا کدخدا) میباشند . نه تنها از محل دفن جدّ بزرگ جالها (رضا جال) ، هیچ اطلاعی در دست نیست ، بلکه از قبر فرزندانش اکبر و فضلاله و حتی از قبر یکی از نوههایش مرحوم غلامعلی(غلام) جال(یعنی پدر علی و اصغر خانی) نیز نشانهای موجود نمیباشد . به همین جهت جالهای موصوف ، بهنگام زیارت اهل قبور 5 شنبه آخر سال یکسره به قبرستان نرگس میروند و ابتدا سر قبر مرحوم حاج رضا جال و همسرش مرحومه حاجیه نرگس جال که اولین مدفون این قبرستان است و قبرستان بنام او نامگذاری شده است ، میروند و پس از آن بر مزار مرحوم رجب جال و همسرش مرحومه هما تبقریب فاتحه خوانده و در نهایت قبور بانوی جوان مرحومه مائده جال و جوان ناکام مرحوم حسین خیریمقدم را زیارت میکنند .
آرامگاه مرحوم حاج رضا جال فرزند اکبر متولد 1291 متوفی 1375/3/1 ** و ** آرامگاه مرحومه حاجیه نرگس جال فرزند ؟ همسر حاج رضا جال متولد 1297 متوفی 1369/6/2
آرامگاه مرحوم مشهدی رجب جال فرزند فضلاله متولد 1303 متوفی 1382/5/27 ** و ** آرامگاه مرحومه مشهدی هما تبقریب فرزند مسلم همسر رجب جال متولد 1306 متوفی 1389/6/11
آرامگاه مرحومه مائده جال فرزند نورعلی همسر ؟ متولد 1363 متوفی 1380/6/20
آرامگاه مرحوم حسین خیریمقدم(جال) فرزند خیراله جال متولد 1368/5/25 متوفی 1390/10/10
البته یکی از خانوادههای جالها که نام شناسنامهای آنها خانی است و به خاکی نیز شهرت دارند و از فرزندان غلامعلی(غلام) جال میباشند ، با اینکه سنگ قبری از پدر خویش سراغ ندارند ، لیکن بهنگام فاتحه خوانی برای عموها و عموزادههای خود ، بدلیل فامیلیت با خانواده ابراهیم پور ، برای مرحوم کربلایی صالح ابراهیم پور و همسرش مرحومه شهربانو نعمتی فاتحه میخوانند .
آرامگاه مرحوم کربلایی صالح ابراهیم پور فرزند قنبر متولد 1303 متوفی 1392/8/3 ** و ** آرامگاه مرحومه شهربانو نعمتی فرزند غلامحسین همسر صالح ابراهیم پور متولد 1317 متوفی 1388/1/1
در پایان قسمت دوم این نوشتار (نوستالوژی پارادوکسیکال آخرین پنجشنبه سال ) ، برای اینکه زمینه برای قسمت بعدی (قسمت سوم ) فراهم شود ، برهمان سیاق و روش قبل تکیه نموده و بر اساس قدمت سنگ قبرها ، به سراغ پنجمین سنگ قبر که متعلق به مرحومه سکینه غیاثپور است ، میرویم .هر چند در قسمت اول به هنگام توضیح زیارت اهل قبور غیاثپورها این سنگ قبر به تصویر درآمد ، اما از آنجا که فاتحهخوانی برای مشارُالیها صرفاً به غیاثپورها منحصر نبوده و این مرحومه از طرف همسر و فرزندان خویش که از خاندان حسینزاده ها هستند ، نیز مورد زیارت واقع میگردد لذا قسمت سوم این نوشتار به زیارت اهل قبور توسط خاندان حسینزاده اختصاص مییابد .
برای مشاهده و قرائت بقیه مطلب ، به قسمت سوم مراجعه شود .