ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
زین العابدین قاسمی(غیاثی) فرزند ابوالقاسم در بهمن 1329 شمسی در روستای غیاثکلا ازتوابع آمل، پای به عرصهی وجود گذاشت و در خانواده کاملاً مذهبی رشد نمود . چون پدرش دارای تحصیلات صرف و نحو حوزوی بود ، قبل از ورود به مکتبخانه با خواندن قرآن آشنایی کامل داشت . بطوریکه به سن شش سالگی وقتی پای به مکتب گذاشت بعضی از سورههای عم جزء را حفظ میخواند . بمدت دو سال قرآن و خزائن الاشعار و جوهری را نزد ملا اسماعیل در تکیه غیاثکلا فرا گرفت و از سن 8 سالگی بمدت 6 سال جهت فراگیری دوره ابتدایی ، هر روز صبح غیاثکلا را بصوب روستای غیاثکلا ترک میگفت وپس از حضور در کلاس شیفتهای صبح و بعد ازظهر دبستان دیوکلا (قائمیه فعلی) مجدداً به هنگام غروب به غیاثکلا مراجعت مینمود . و اغلب ناهار را در منزل اقوام و خویشان ساکن دیوکلا میل میکرد .
نظر به اینکه شهرستان آمل دارای سینما و بعضی مظاهر خلاف شرع بود لذا پدر زینالعابدین مصلحت ندانست که فرزندش در این محیط به تحصیل مشغول شود ، و وی را در سن 14 سالگی به قم فرستاد تا طی اسکان در منزل عمویش که روحانی مقیم قم بود ، بتواند دورهی متوسطه دبیرستان را تحصیل نماید . ولی این نوجوان فقط توانست یکسال غربت قم را تحمل کرده و اول دبیرستان را بگذراند . و برای تحصیل دوم متوسطه دیگر به قم نرفت و آنرا در آمل طی نمود . سال بعد چون هم محلی و دوست نزدیکش شیخ ابراهیم در قم حضور داشت و از آنجا که این دو وقتی همدیگر را داشتند و در کنار هم بودند ، حتی در شهر دور افتادهی قم هم احساس غربت نمیکردند لذا زینالعابدین بی هراس از غم غربت دوباره عازم قم شد و کلاس سوم دبیرستان(سیکل اول متوسطه ) را در آنجا فرا گرفت .
پس از اخذ مدرک سیکل وقتی جهت سپری کردن تعطیلات تابستان 1347 به غیاثکلا مراجعت نموده بود با دختر دایی خود (صبیه حاج رحمان رحمانپور قراکلایی) ازدواج کرد و اینبار به اتفاق همسرش جهت ادامه تحصیل سیکل دوم متوسطه به قم رفت و زندگی متاهلانهی خویش را در یکی از اتاقهای منزل عمویش (آیتاله غیاثی) آغاز نمود ولیکن در سال اول زندگی مشترک ، توفیق قبولی در کلاس چهارم دبیرستان برایش حاصل نگردید و ناگزیر شاگردی در این کلاس را در دبیرستان دین و دانش قم که توسط شهید بهشتی و شهید مفتح مدیریت میشد ، تجدید و بازخوانی نمود . و متعاقب آن کلاسهای پنجم و ششم متوسطه را نیز در همان مدرسه تعلیم دید و بدینترتیب توانست مدرک دیپلم ریاضی خود را در سال 1351 اخذ نماید . پس از اخذ دیپلم ، زندگانی در قم را وداع گفت و به همراه همسرش به غیاثکلا بازگشت و در منزل پدری خویش اقامت گزید . چندی بعد برای آموزش خدمت سربازی به بجنورد رفت و پس از 45 روز آموزش ، در کسوت سپاه دانش ، جهت آموزگاری به دبستان روستای خودش بازگشت .
بعد از خاتمه خدمت سربازی در کنکور 1353 جهت رشتهی شیمی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد . و بدلیل عدم علاقهمندی به این رشته ، در ترم دوم به فیزیک تغییر رشته داد . در سال 1357 هنوز 8 واحد از دروس دانشگاهیاش باقیمانده بود که فعالیت دانشگاه بدلیل شلوغیهای انقلاب ، دچار وقفه گردید و با تعطیلی دانشگاه در زمان انقلاب و نیز ادامه تعطیلی جهت انقلاب فرهنگی ، گذراندن این 8 واحد به سال 1361 موکول شد و آقای زینالعابدین قاسمی که میتوانست با اخذ لیسانس در سال 1357 افتخار اولین تحصیکرده دانشگاهی و اولین لیسانسیه روستای غیاثکلا را برای همیشه از آن خود کند ، متاسفانه از این مباهات بی نصیب ماند و مدرک لیسانس فیزیک در بهمن 1361 به وی تسلیم شد .
و بداقبالی او فقط به این ضایعه ختم نگردید و در فاصله سال 57 تا 61 که توفیق یافته بود تا بخشدار چمستان شود ، اینبار نیز بدشانسی دامنش را گرفت و ناشیگری و عدم تخصص تازه به دوران رسیدههای اداره گزینش وزارت کشور ، که به اشتباه همنامی او با فرد دیگر را مبنای تصمیمگیری برای گزینش وی قرار داده بودند ، موجب محرومیت او از این شغل شد و مهندس قاسمی پس از چند ماه فعالیت بعنوان بخشدار چمستان ، ناگزیر به ترک کار شد .
البته بعدها واقعیت معلوم شد و وزارت کشور به اشتباه فاحش خویش پی برد ، ولی کار از کار گذشته بود و امکان جبران وجود نداشت ، زیرا مهندس قاسمی جهت ادامه تحصیل و پاس نمودن 8 واحد باقیمانده در مشهد حضور داشت . او بعد از اخذ مدرک به شغل شریف دبیری فیزیک در دبیرستانهای محمودآباد اشتغال یافت و هنوز 5 سال از خدمت سیساله خود در این شغل طی نکرده بود که بیماری لاعلاج سرطان جهاز هاضمه ، زندگیاش را به مخاطره انداخت و ارامش و امانش را سلب کرد .
تا آنجا که پس از چند مرحله شیمی درمانی ، پزشکان از بهبودی او بطور کامل قطع امیدکرده بودند ، اما مراتب و مراحل اعزام او به خارج یکی پس ازدیگری دنبال شد و نهایتاً جسم رنجور او توسط حاج نادعلی رحمانپور جهت معالجه به بیمارستان سوئیس اعزام شد ، و لیکن بستر رودخانهی عمر وی از جریان آب حیات بهرهای بیش از این نصیب نداشت و مهندس قاسمی در هجدهم دیماه 1366 چشم از دنیای فانی بست و به دیدار معبود در جهان باقی شتافت .