حدود 200 سال پیش ، مکانی بودم سرسبز و پوشیده ازجنگل ، با تالابها و آبگیرهایی بسیار وسیع که درختان جنگلی و گیاهان آبروی ، در آن بصورت انبوه روئیده بودهاند .
در جاهای مرتفعتر که آب آنجا را فرا نمیگرفت جنگلی متراکم از درختان وجود داشت و قطعه زمینهایی بشکل پُشته که حکایت از مسکونی بودنشان در زمانهای بسیار دور بوده است در آن بچشم میخورد .
در گوشهای از خاک من ، فردی بنام غیاث (میرزاغیاث ، بابا غیاث) با برادر و همسرِ برادرش ، زندگی میکرد .
بابا غیاث خود مهاجر بود . او به قصد سکونت و اشتغال به کار ، از روستای گالش کلا خارج و به جنگل و دشت و آبگیری که در شمالغربی جالیکلا قرار داشت و مکان مساعدی برای امرارمعاش و سکونت بود نقل مکان کرد .
وی هرگز تصوّر اینکه روزی همین مکان تبدیل به روستایی بنام وی شود ، به ذهنش خطور نمیکرد .
از آنجا که وی با همراهانش از ساکنین انحصاری این مکان بدون سکنه بود ، لذا از هرحیث وابسته به جالیکلا بوده و برای دستیابی به سایر مکانها به آنجا تردّد داشتند .
جالیکلا روستایی بود پهناور ، و بسیار آباد و دارای جالیزها و مزارع بسیار که محصولات آن اعم از سبزیجات و صیفیجات و برنج . ...... به بازار بارفروش (بابل قدیم) سرازیر میشد .
اهالی جالیکلا بیشتر از تیرۀ جالها بودند و گفته شدهاست که اجدادشان از زارعین سرزمین آباد ری بوده و جهت توسعه پیشهی خود به سرزمین آباد و مستعد جالیکلا ، مهاجرت نموده و سبب عمران و آبادانی بیشتر آنجا شدند .
جالیکلا دارای تپههای( کتی)مرتفع بود که بعضاً درجوار رودخانه بزرگ "پلنگواز" ادامه داشته و بر بالای بلندترین و بزرگترین تپهاش ، قلعهای(قلاکتی) وجود داشت . در دامنه تپهها ، خانههای اهالی بنا شده بود و جاهای کم ارتفاعتر این سرزمین نیز ، مزارع را تشکیل میداد .
جالیکلا روستایی پرجمعیت و وسیع بود . بطوریکه ابتدا تا انتهای آنرا نزدیک به یک کیلومتر تخمین میزدند.
اغلب بهنگام طغیان رودخانهبزرگ ، مزارع تخریب و اهالی دچار خسارت میشدند . لیکن مجدداً آنرا بازسازی مینمودند .
یکبار که شدّت طغیان آب از حدّ تخریب مزارع گذشت و اماکن و بناها را ویران واهالی را آواره نمود دیگر از جالیکلا اثری باقی نگذاشت .
با ویران شدن جالیکلا ، بزرگ خاندان جال (ابراهیم جال) بهمراه فرزندان و منسوبین دیگر راهی دیار من شدند و در جوار بابا غیاث اسکان یافتند .
همزمان با او محمّدسلطان(فرزنداحمدسلطان) ملقّب به خرقهپوش نیز با فرزندان خویش به خاک من پای گذاشت .
با ورود این دو تیره به دیار من و سکونت آنها در خاک من ، هنوز تعداد خانوارهای من به انگشتان دست نرسیده بود که به اعتبار سکونت باباغیاث نام غیاثکلا را برای من ، برگزیدند .
بدون شک اگر وسعت من بقدری بود که بتواند دیگر اهالی جالیکلا را در خود اسکان دهد ، ایل جالها نام جالیکلا را باخود به سرزمین من آورده و آنرا بر من اطلاق میکردند .
لیکن قسمت این بود که نام جالیکلا بصورت ذخیره باقی باشد تا این نام ، توسط ساکنین کنونی اش مجدداً احیاء شده و نام آن ماندگار باقی بماند .
خاندان باباغیاث(میرزا غیاث) :
در حال حاضر ازخانوادهی سه نفره باباغیاث نسل کوچک و محدودی به نام علیپور اسپاهی باقی مانده است که متشکل از پنج خانواده میباشند .
بزرگترهای این خاندان محمّدرضا و رحیم با پنج خواهرشان ، فرزندان مرحوم ابراهیم علیپور اسپاهی میباشند که از طریق پدربزرگشان علی ، ابتدا به آقابرار و سپس به علی برادر کوچکترِ بابا غیاث مرتبط میباشند . شایان ذکر است که علی پدر ابراهیم علیپور اسپاهی ( معروف به علی اسپاهی) نامدار پدربزرگش علیِ گالشکلایی (برادرِ میرزاغیاث) بود. از آنجاکه میرزا غیاث فرزندی نداشت و برادر کوچکترش علی ، تحت سرپرستی او بود لذا بابا غیاث نامیده میشد .
علی گالشکلایی بعد از فوت بابا غیاث صاحب پسری شد که به احترام برادر نامش را غیاث نهاد و او را آقابرار صدا میزد ، آقا برار که همنام و نامدار عمویش غیاث بود ، نزد روستائیان به " آقابرار غیاث " معروف شد.
آقابرار برادر کوچکتری بنام باقر داشت که نامبرده دارای دختری بنام آغاننه بود که از شوهرش کربلایی حبیباله جالی ، صاحب 4 فرزند به اسامی (مهدی ، فاطمه ، بتول و مرتضی) گردید .
ضمناً آقابرارغیاث (فرزند علی گالشکلایی) صاحب پسری شد که نام پدر بر وی نهاد ، او علاوه بر پسرش علی ، دارای دختری بنام جهان بود که در نقش همسر اول شیخ محمود پس از بدنیا آوردن یک دختر و پسر بنامهای سکینه وابوالقاسم در عنفوان جوانی بدیار باقی شتافت .
از علی (فرزندِ آقابرار غیاث و نوهیِ علی گالشکلایی) ، پسری جز ابراهیم نشان یافت نمیشود لیکن علی دارای دو دختر بنام شهربانو (همسر میرعباس حسینیان) و هاجر(همسر غلام سیفی)} بوده است .
از آنجا که علی (فرزندِ آقابرار غیاث و نوهیِ علی گالشکلایی) چند سالی بدلیل خشکسالی ، جهت کار به اسپاهیکلا رفته بود و طی همان سالها طرح صدور شناسنامه توسط رضاشاه آغاز شده بود فلذا نه تنها شناسنامهیِ علی و فرزندش ابراهیم با پسوند علیپور اسپاهی صادر گردیده ، بلکه او نزد هم محلی های خود به علی اسپاهی معروف شد .
دودمان جالها :
ابراهیم جال یکی از بزرگان خاندان جال بود که پس از ویرانی جالیکلا (سرزمین آباء و اجدادی خویش) ، ناگزیر به اتّفاق فرزند خود "صالح" حدوداً در سال 1220 خورشیدی ساکن غیاثکلا شدند .و بقیه جالها در روستاهای دیگر پراکنده شدند .
نام پدر ابراهیم جال بر کسی معلوم نیست . و سال سکونتشان در غیاثکلا دقیق نمیباشد و بر اساس محاسبات و حدس سال1320 تخمین زده شده است .
از ابراهیم جال و فرزندش صالح ، سه پسر که سر سلسله دو نسل بزرگ از جالهای فعلی غیاثکلا بودند ، بوجود آمد .
الف - مشهدی بابا : از مشهدیبابا و فرزندانش "حبیباله و محمدعلی و غلامعلی" نسلهای بعدی ( جالوی ، جال ، فرجی ، فرجپور ، علیزاده ، صالحی ) بشرح ذیل منشعب شده اند .
1- دوده جالوی : { ابراهیمجال - صالح - مشهدیبابا - حبیباله - عیسی - و (شیخ محمدعلی ، ننیس ، آقاعلی ، صفورا ، علیجان ، مراد )} . گفته شده است ننیس تمایل به ازدواج با ابوالقاسم را داشت و چون تعیین شده بود که با جانعلی ازدواج کند لذا به این امر راضی نشد و در همین زمان اورا به بیگاری بردند و چون تحمل این امر را نداشت خودسوزی کرد و ناکام درگذشت . ضمنا برای صفورا نیز خودسوزی نقل میکنند که به احتمال قوی، به اشتباه سرگذشت خواهرش را به اونسبت میدهند . ولی آنچه مسلم است صفورا نیز جوانمرگ شد و در سرنوشتش ازدواج رقم نخورد .
2-دوده جالی : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - حبیباله - فرج - حبیباله - و (مهدیعلیپور ، مرتضی جالی ، بتول جالوی ، فاطمه رمضانی )} .
3- دوده فرجی : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - حبیباله - فرج - یونس - و (حسینعلی ، عزّت ، محمدعلی ، مریم ، لیلا )} .
4-دوده فرجپور : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - حبیباله - فرج - نعمت - و (جانعلی ، حسن ، کبوتر ، شوکت )} . لازم بذکر است که کبوتر با عزیز کاظمی جذینی و شوکت با حسینعلی فرجی ازدواج کردند.
5- دوده علیزاده : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - محمّدعلی - موسی - و (میرزامحمد ، عنایتاله ، صدیقه ، جانننه صالحی)} . توضیح اینکه صدیقه با علیجان جالی ازدواج کرد و پس از بدنیا آوردن پسرش یحیی فوت کرد . جانننه نیز با عیسی صالحی ازدواج نمود .
6- دوده صالحی : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - غلامعلی - صالح - و (عیسی ، قمر ، زینت ، بتول )} . شایان ذکر است که قمر با رجب سیفی فرزند غلام جالیکلایی و زینت با سیدعلی حسینیان و بتول با آقاعلی صادقی فرزند قربان آهنگرکلایی ازدواج کردند .
7- دوده صالحی در آهنگرکلا : { ابراهیم جال - صالح - مشهدیبابا - غلامعلی - صالح - کریم - و (اصغر ، محمد ، میرزاعلی _ مسلم )} .
1- دوده جال اول : { ابراهیمجال - صالح - رضا - اکبر - رضا - و ( برارجان ، اکبر ، ....)} .
2- دوده جال دوم : { ابراهیمجال - صالح - رضا - فضلاله - و ( غلام ، رجب )} .
3- دوده جال سوم در نودک : {( ابراهیم جال - صالح - رضا - عزیز - و ( حسن - میرزاآقا )} .
4- دوده رمضانی اول : { ابراهیمجال -صالح - رضا -رمضان - مهدی - و ( حسین ، رمضان ، میرزاعلی )}
5- دوده رمضانی دوم : { ابراهیمجال - صالح - رضا - رمضان -علیمحمد - و ( آمنه قاسمی ، .........)}
ج - ابراهیم : او آخرین پسر صالح
است که چون فرزند پسر نداشته نسلی از وی باقی نمانده است . از این ابراهیم
(ابراهیم دوّم) ، چهار دختر بنامهای ماجان و زینب و گلنساء و زیور بدنیا
آمدند که اولی همسر حسن حسینزاده ، و دوّمی همسر ارباب جعفرخان نوایی ،
وسومی همسر ابراهیم خرسندی اردبیلی ، و چهارمی همسر حسینپور کمانگرکلایی
بودند .
دودمان محمّدسلطان خرقهپوش :
نام پدر محمدسلطان خرقهپوش را ، احمدسلطان گفتهاند و ایندو از اعقاب یکی از فرقههای دراویش شیعی و ولایتی پیرو سیدقوامالدینمرعشی (میر بزرگ) میباشند . که بدلیل ایجاد تغییر در شرائط و اوضاع زمان خویش، ضمن نقل مکان از بابل ، ساختار ظاهری درویشی را در خاندان خویش مبدل به علم و فقاهت و ذکر و صیانت (صیانت نفس ) نمودند .
سلطان از مراتب درویشی پس از قطب (مراد) میباشد که به آن مرشد نیز میگویند . درویشان دارای فرقه های مختلف هشتند که فرقه های شیعی آن موسوم به (نقشبندیه - کبرویه - صفویه - نعمت الهی - خاکساریه - ذهبیه - نوربخشیه - اویسیه - سلوکیه - مشعشیان و .........) میباشند .
درویشهای مرعشیه ( اعم از سادات و غیر سادات ) از آنجا که با خانقاه سر و کار نداشته و مبادی آداب و مراسم صوفیانه نبودند و بیشتر بعنوان واعظ و ذاکر اهلبیت در تکایا و مساجد و درمیان اجتماع بودند , نمیتوان آنها را به هیچکدام از فرقههای درویشی و تصوف منسوب نمود . لیکن نظر به اینکه سیدقوام الدینمرعشی {بنیانگذار حکومت شیعی مازندران قبل از صفویه(متاثر از نهضت سربداران)} ، هر چند فقیه و عالم مذهبی محسوب میشد ضمناً از مشایخ تصوف(مراد و قطب درویشان) نیز تلقی میگردید و مرید سلسله اقطابی چون (سیدعزالدین سوغندی - شیخ حسن جوری - شیخ خلیفه مازندرانی - بالوی زاهد و............)بود که این سلسله به شیخ العارفین بایزیدبسطامی میرسید و " بایزید " معارفش مأخوذه از دریای بیکران حضرت امام صادق (ع) بوده است . و چون سلسله منسوب به بایزید بسطامی نقشبندیه( اهل تسنن) میباشد و انشعاب شیعی آن در زمان مغول با شهادت "شیخ نجم الدین کبری " به سال 618 قمری بنام کبرویه آغاز شده است ، لذا میربزرگ مرعشی را میتوان از فرقه کبرویه دانست و درویشان وابسته و پیوسته به او را نیز از این فرقه تلقی نمود کمااینکه سید حیدر آملی (وفات 794 قمری) نیز از مشایخ کبرویه بود .
شرح بیشتر و توصیف جامعتر از نحوه درویشی محمدسلطانخرقهپوش و چگونگی انتقال قسمتی از روحیات آن ، به نوههای او ( یعنی کربلاییحاجآقا و کربلاییشیخ یوسف ) ، به نوشتارهایی که در وبلاگ وابسته به این وبلاگ یعنی دلنوشتههای اهالی غیاثکلا نگارش خواهد شد احاله میگردد .
از محمدسلطان خرقهپوش و فرزندانش "علیجان و ملاحسین" نسلهای بعدی در 10 ده شاخه متشکل از دو گروه به شرح ذیل منشعب شده اند .
گروه الف - علیجان : نسلهای بعدی علیجان بنامهای ( غیاثی - غیاثپور - قاسمی - محمدی - تبخال ) در 7 شاخه زیر معرفّی شده اند .شایان ذکراست که فرزندان علیجان از همسر اولش خاتون ، (حاج آقا ، محمد ، محمدآقا ، قاسم ) بودند و از همسر دومش آمنه که دختر ملاعیسیاردبیلی(جدّ خرسندی و مهدوی) میباشد ، (نادر ، علی اکبر ، علی اصغر) بودند .
0- دوده خرقهپوش اول (قبل از شناسنامه) :{ احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - و (حاج آقا ، نادر ، قاسم ، محمد ، علیاصغر ، محمدآقا ، علیاکبر ، زبیده ، مریم ، شهربانو - لیلا - کلثوم )} . توضیح اینکه زبیده مادر زن(ام زوجه) سیفاله سنگری پدرحاج حسینسیفی ، و مریم همسر اکبر آهنگرکلایی (مادر نادعلی و زهرا یعقوبی) ، و شهربانو همسر عبداله آهنگرکلایی(مادر مراد و حسین یعقوبی) ، و لیلا همسر سیدعلیاکبرحسینیدیوکلایی ، و کلثوم همسر فرج جال (مادر حبیب و نعمت و یونس جال ) ، بودهاند .
00- دوده خرقهپوش دوم (قبل از شناسنامه) :{ احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - حاج آقا - و ( شیخ محمود ، خاتون ، زهرا ، گلنساء)} توضیح اینکه خاتون همسر کربلاییمهدی (مادر حسین و رمضان و میرزاعلی و علیمحمد و اسداله رمضانی ) ، و گلنساء مشهدی عیسی (مادر شیخ محمدعلی و علیجان و آقاعلی و مراد و نادعلی جالوی ) ، و زهرا همسر مشهدی آقابزرگ درویشخیل (مادر ابراهیم و فاطمه و خدیجه و بنین منفرد ) ، بودند .
1- دوده غیاثی : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - حاج آقا - شیخ محمود - و ( ابوالقاسم -سکینه - غلامعلی - ولیاله - شیخ علی - فاطمه - رقیه - علی آقا - خیرالنساء - عبدالحسین )} . توضیح اینکه سکینه همسراول کربلاییحسینرمضانی و فاطمه همسرحاجمرادجالوی(محمدی) و رقیه همسرحاجابوالقاسم بیشهمحلهای و خیرالنساء همسرحاجرمضان علیزاده ، بوده و میباشند .
2- دوده غیاثپور : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - نادر - و ( ابراهیم - روحاله ، طوطی ، سکینه ، نوراله ، عین اله )} . توضیح اینکه طوطی همسرحاجرحمن خرسندی و سکینه همسراول حاج عزیز حسینزاده ، بوده و میباشد .
3- دوده قاسمی اول : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - قاسم - جعفر - و ( قاسم - حجتاله ، خضراله ، اسماعیل , رضا ، ......)}.
4- دوده قاسمی دوم : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - علیاصغر - و (عبداله ، علی ، عقیل)} .
5- دوده محمدی : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - محمّد - (عباس محمدی ، حسن محمدی ، حسین محمدی ، زینالعابدین محمدی)} .
6- دوده تبخال : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - محمدآقا - و ( غلامعلی ، قربان ، زبیده تبخال ، صفیه تبخال ، شهربانو شکری ، فاطمه شکری )} . توضیح اینکه محمدآقا از همسر اولش نیّره اهل جذین ( قربان ناکام و غلامعلی و زبیده و صفیه ) را داشت و از همسر دومش صنمبر اهل سولده نور دارای دو دختر بنام شهربانو و فاطمه بود و چون محمدآقا فوت کرد صنمبر با شکری کمانگرکلا ازدواج کرد و چون دو دختر صغیر (شهربانو و فاطمه ) را در خانه شکری بزرگ کرد لذا نامخانوادگی شکری در شناسنامه اینها ثبت شد . توضیح مضاعف اینکه زبیده همسر حاجصادق مهدوی ، و صفیه همسر ذکریاحسینی جالیکلایی(مادر سیدعیسی و میررمضان ) ، و شهربانو همسر سلمان خرسندی ، و فاطمه همسر ذاتاله نیکپور ، بوده و هستند .
7- دوده علیاکبر پیرمرد : { احمدسلطان - محمدسلطان - علیجان - علیاکبر ( وی با همایون (دخترملاحسین) ازدواج کرد و تا سن پیری دارای فرزند نگردید) } .
گروه ب - شیخ ملاحسین : نسلهای بعدی ملاحسین بنامهای ( غیاثی - حسینزاده ) در 3 سه شاخه زیر معرفّی میگردند.
0- دوده شیخملاحسینخرقهپوش (قبل از شناسنامه) :{ احمدسلطان - محمدسلطان - شیخحسین - و (شیخ یوسف - مشهدی حسن - کربلایی صغری - همایون - اسماعیل مقتول - شیخ احمد )} . توضیح اینکه کربلاییصغری همسر حاجسیدرضا حسینی دیوکلایی ( مادر حاجسیدباقر و حاجسیدعلیاکبر) ، و همایون همسر علی اکبر پیرمرد (فرزند علیجانخرقهپوش) ، بودند .
1-دوده شیخ احمد (ناکام) : { احمدسلطان - محمدسلطان - ملاحسین - شیخ احمد(ناکام)} .2-دوده غیاثی : { احمدسلطان - محمدسلطان - ملاحسین - شیخ یوسف - و ( خلیل ، اسماعیل ، احمد ، نصراله ، رقیه - زینب )}. توضیح اینکه زینب همسر مؤمن حسینی بود .
3- دوده حسینزاده : { احمدسلطان - محمدسلطان - ملاحسین - مشهدی حسن - و ( غلامحسین ، تقی ، اصغر ، معصومه ، حاجیهخاتون ، آغاننه )} .توضیح اینکه معصومه همسر حاجخلیل غیاثی و حاجیهخاتون همسر اکبر کرباسی و آغاننه همسر عبداله سیفی بودند .