سومین
تحصیلکرده و عالم روستای غیاثکلا ، شیخ محمدعلی جالوینژاد است . وی در
سال 1294 شمسی به دنیا آمد . پدرش عیسی جال بسیار مذهبی بود و به روحانیت
تعلق خاطر بسیار داشت . شاهد این مدعا علاقهمندی بسیار مشهدی عیسی به شیخ
محمود بود ، وی صرفنظر از اینکه همسرش گلنساء ، خواهر شیخ محمود بود ، با
شیخ محمود ارتباط صمیمانه و نزدیک داشت و علاوه بر اینکه شبنشینی تمامی
شبها را در خانه شیخ محمود برپا میکرد ، همیشه همراه و شانه به شانه شیخ
محمود در اغلب ضیافتها و مهمانیها شرکت مینمود و این همراهی حتی در
مجالستهای طلبگی شیخ محمود نیز برقرار بود .
آیتاله شیخ محمدعلی جالوینژاد
همین
دلبستگی و عشق به دین و حامیان دین سبب شد تا مشهدیعیسی فرزند اولش ،
محمدعلی را در سال 1304 شمسی بهنگام 10 سالگی پس از فراگیری قرآن و خزائن
به بارفروش بفرستد . وی ابتدا به مدت 3 سال در منزل شیخ محمد زاهدیان سکنی
گزید و جوهری و نصاب و صرفمیر و جامع المقدمات را نزد وی فرا گرفت . و
برای فراگیری سیوطی و تکمیل ادبیات عرب به مدرسه صدر رفت و 4 سال در مدرسه
صدر از محضر اساتید آنجا از جمله شیخ محمد صالح علامه مازندرانی استفاده
نمود . شیخ محمدعلی طی سال 1308 شمسی بهنگام صدور شناسنامه در تهران حضور
داشت و نام خانوادگی جالوی را برای خود اختیار نمود ولی چون این نام در ورامین برای گروهی برگزیده شده بود لذا مورد پذیرش قرار نگرفت و ناگزیر پسوند نژاد بدنبال نام جالوی اضافه شد و فامیلی جالوینژاد
در شناسنامه ایشان نقش بست . وی در اوائل سال 1311 رهسپار قم شد و در
مدرسه فیضیه مقیم گردید و بمدت 12 سال در قم مشغول تحصیل بود . طی
این 12 سال اقامت در مدرسه فیضیه ، برای ایشان خاطرات بسیاری از مؤانستها
و مجالستهای با علماء و بزرگان فراهم میگردید که یکی از آن خاطرات برای وی
بسیار خاطرهانگیز و موجد مباهات بود . حضرت ایشان نقل میفرمود : روزی
حضرت ایت الله کوهستانی به مدرسه فیضیه آمدند و جهت میهمانی و استراخت
شبانه ، سراغ طلبهی مازندرانی مقیم در مدرسه فیضیه را گرفت . طلاب حاضر در
مدرسه نشانی حجرهی مرا دادند و بدیترتیب آن شب آیتاله کوهستانی در حجره
من مهمان شد و افتخار مصاحبت و همنشینی با معظمله ، نصیب من گشت .
شیخ
محمدعلی جالوینژاد پس از گذراندن سطح در سال 1322 از قم به نجف هجرت
نمود و با شرکت در درس خارج آیتاله حکیم و آیتاله سیدابوالحسن اصفهانی ،
بطور فشرده طی سه سال بدرجه اجتهاد نائل شد .
و در سال 1325 پس از فوت
آیتاله سید ابوالحسن اصفهانی چون قصد بازگشت به ایران نمود ، طی مرقومه
حضرت آیتالهالعظمی محمدکاظم شیرازی (مرجع بلامنازع و منحصربه فرد پس از
اصفهانی و قبل از بروجردی ) ، ضمن توثیق اجتهاد به اخذ مقام نمایندگی آن
معظمله نیز نائل آمد .
بدین
ترتیب آیت اله جالوی پس از کسب مقام اجتهاد و نمایندگی حضرت آیت اله سید
محمد کاظم شیرازی به ایران بازگشت و در مدرسه سپهسالار تهران به تدریس
شرایع و قوانین اشتغال یافت . نظر به اینکه آیتاله جالوینژاد سالها قبل
پدر را از دست داده بود و از حمایت مالی پدر بیبهره بود و از طرفی کرسی
تدریس در مدرسه سپهسالار برای وی چندان حاوی بهره مالی نبود . لذا بمنظور
نظارت مستقیم بر زمینهای شالیزار تحت تملک خود ، پس از سه سال استادی در
تهران طی سال 1328 شمسی به روستا بازگشت و ضمن اشتغال به کشاورزی ، دفتر
ثبت اسناد و ازدواج در امیرکلا گشود و به اداره آن بمدت یکسال مشغول بود .
وی پس از ازدواج در سال 1329 شمسی با صبیه رشیده مشهدی حبیب جال بنام بتول
ازدواج کرد و دیگر نتوانست جهت اداره دفتر امیرکلا مراجعه نماید و دفتر
نهایتاً تعطیل شد .
بدینترتیب
آیتاله جالوینژاد از سال 1330 شمسی که اولین فرزندش محمدباقر بدنیا آمد
در روستا خانهنشین شد و تا زمانیکه دائیاش شیخ محمود بر روستا سروری داشت
و به امور ثبتی ازدواج و اسناد میپرداخت ، وی عملاً به احترام وی نقشی
ایفاء نمیکرد . در سالهای بعد که شیخ محمود به سن کهنسالی رسید امور مربوط
به وعظ و منبر در ایام تبلیغ رمضان و محرم و صفر فاطمیه توسط پسردائیاش
آیتاله غیاثی ، رتق و فتق میگردید . و در ایام غیر تبلیغ ، وی جانشین شیخ
محمود برای اقامه نماز میت و ایراد خطبه عقد شد . وی علاوه بر اینها بیشتر
وقت و انرژی خود را جهت مطالعه و پژوهش در خصوص موضوعات روز و مبتلابه
مذهبی و اجتماعی جامعه مینمود . و یادداشتها و دستنوشتههای موجود به قلم
ایشان که تاکنون فرصت چاپ نیافتهاند ، حکایت از عطش خستگی ناپذیرشان نسبت
به فعالیت پژوهشی دارد . جا دارد تا در این زمینه اشارهای به یکی از
تالیفات نامبرده که امکان چاپ و طبع برای آن فراهم شده است ، بشود .
کتاب
ملکیت اراضی در اسلام بقلم آیت اله محمدعلی جالوینژاد محصول تتبع و تلاش
علمی و تحقیقی چند ساله ای است در زمینه املاک خالصه و موقوفات ، که طی آن
اثبات میگردد دستهای غاصبانه پادشاهان ایران (بیشتر از همه ناصرالدین شاه )
چگونه زمینهای زیرکشت و دراختیار کشاورزان و دهقانان را از چنگشان خارج
ساخته و تحت عنوان املاک خالصه در اختیار اربابان زورگو قرارداده است و در
این رهگذر حتی حرمت و قداست اراضی موقوفه ، مانع و مستتثنی اینگونه تعدیها
نشده است .
آیتاله
جالوینژاد تا قبل از انقلاب بجز کشاورزی محل درآمد دیگری نداشت و پس از
انقلاب ، بدعوت آیتاله روحانی امام جمعه بابل ، چند سالی به تدریس در
مدرسه صدر (خاتم الانبیاء) بابل مشغول شد . لیکن بدلیل وجود مشکلات جهت
ایاب و ذهاب تا بابل ، از این کار کنارهگیری کرد .
آیت
اله جالوی با فوت همسرش در اسفند سال 1372 تنها شد و چند سالی را به همراه
فرزندش در روستا گذراندند و بعد به دلیل کهولت سن و مشکلات و کمبود
امکانات در روستا به آمل نقل مکان نموده و طی سالهای آخر عمر دچار بیماریها و عارضههای شدید ناشی از سکته گردید و تحت معالجه و مراقبتهای خاص و ویژه قرار داشت .
تاریخ فوت آیتاله جالوینژاد بدانگونه که بر روی سنگ مزارش حک شدهاست . بیست و هشتم مرداد 1386 شمسی میباشد .
ناگفته
نماند که این شرح حال بسیار ناقص و خلاصه میباشد و حسب هماهنگیهایی که با
فرزندان و نوهها و داماد این مرحوم ، بعمل آمده ، انشاءاله زندگینامه
کامل نامبرده به قلم ایشان تقدیم خواهد شد.