ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
موری / نواجش / لالایی
موری یا مویه نوعی مرثیهخوانی زنان در روستاهای مازندران است. که زنان و دختران مازنی بهنگام از دست دادن عزیزانشان میخوانند .
اما نواجش نوعی ترانهسرایی است که مادران و دختران از روی دلتنگی میخوانند ، اشعار نواجش ممکن است اندکی غمگنانه باشد ولی نباید آن را با موری(مویه) اشتباه گرفت .
نواجش ، لالایی ، موری - هرسه اشعاری هستند که زنان میسرایند و معمولا نواجش و موری دلگفتههای زنانه است که فی البداهه بصورت موزون و آهنگین همراه با وزن و قافیه و ذوق و قریحه ، در خلوت و یا جمع زنانه سروده و خوانده میشود و به هیچ وجه مکتوب نیست . ولی لالایی شعر سروده شده و فولکلور است که زنان با استفاده از حافظه خویش آنرا میخوانند
در قدیم مرثیهخوانی زنان غیاثکلایی در غم از دست دادن عزیزانشان بسیار مرسوم بوده است . و اکثر زنان روستا هنر موری کردن را میدانستند . ابتدا زنان فامیل موری را شروع نموده و سپس هر داغدیدهای که به خانهی عزیز از دستدادگان میرفت ، بعد از موری خواندن در وصف تازه گذشته ، گریزی هم به مرده خود میزد و غمهایش را تازه میکرد و سپس همه با هم گریه میکردند و به نوبت موری میخواندند ، بدانگونه که این موریها به هم ربط داشتند .
امروزه زنان غیاثکلا بر خلاف گذشته چندان با هنر موری کردن آشنایی ندارند . در حالیکه طی سالهای قبل غیاثکلا در این زمینه استادانی برجسته داشت که یکی از آنها سیده بلقیس حسینی بود . من در نوجوانی شاهد موری کردن او در غم از دست دادن مادرش همایون بودم . که با سوز و گداز چنین میخواند .
مشتی همایون ، دتر بمیره
ماه نمایون ، دتر بمیره
میون ایوون ، دتر بمیره
ته قد قربون ، دتر بمیره
*****
امه خار مار ، کیجا بمیره
بهیمی تینار، کیجا بمیره
هاکنیم چیکار ، کیجا بمیره
ندارمی قرار ، کیجا بمیره
*****
بیّه ته زاری ، دتر بمیره
چند سال بیماری ، دتر بمیره
خشی ره ندی ، دتر بمیره
حسّکا بیئی ، دتر بمیره
*******
همانطور که گفته شد نواجش نوعی ترانه است که مادران و دختران از روی دلتنگی و یا در نهایت دوستی و علاقه میخوانند و به این طریق احساس واقعی و درونی مادرانه و زنانه و خواهرانه و دخترانهی خود را در قالب اشعار برای فرزندان و شوهران و پدران و برادران و برادرزادگان و خواهرزادگان و عموها و داییهای خود میسرایند . عزیزانی که در غربت (در غربت برای کار یا سربازی یا...) به سر میبرند و یا حتی در کنارشان هستند ولی آنها طاقت دوریشان را ندارند .
اینگونه نواجشها معمولا در ملاء عام اتفاق میافتد ، ولی اگر دوشیزگان برای نامزد و یا معشوقه بخواهند نواجش بدهند به خاطر شرم و حیای دخترانه در خفا نواجش میکنند ، و یا حداکثر در جمع دختران و یا زنان همراز خویش نواجش میخوانند .
در گذشته وقتی از هر معبر و کوچهی غیاثکلا رد میشدیم ، نواجش سوزناک زنان تنها و دلتنگ با لحن و صوت زیبا ، به هنگام کار روزانه در خانه و یا بهنگام جمع آوری هیزم در بیشه و یا هنگام چرا بردن چرندگان خانگی ( مانند گاو و غاز )در دشتها ، بگوش میرسید .
ولی اکنون سالهاست که کمتر کسی نواجش زنان غیاثکلا را شنیده است و متاسفانه نسل جوان ما با این موضوع بیگانه است .
خواخر شه مقول برار بلاره
ونه سر کاکل بالا کلار بلاره
ونه خسّه تن بئووه خار بلاره
ونه طفلی وچون جفتریکار بلاره