ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خبرناگهانی فوت بعضیها ، ناگهانیتر است و مرگشان ناباورانهتر و بهتآورتر . هرچند حاج کربلایی محمد غیاثی (یا همان آقامحمّد غیاثی خودمان) یکسال آخر ازعمرهفتاد ساله خود را دچار بیماری شده بود و انواع آزمایشها و روشهای درمانی و معالجاتی را برخویش هموارساخته بود و نیزحتّی شدت بیماری طی دوماه اخیر ، شاید ضمیر ناخودآگاه نزدیکان را به ناگواری سرانجام این ناخوشی ، بدگمان کرده بود . ولی با شناختی که همگان از روحیهی بشاش و درون فارغالبال "آقامحمدغیاثی" داشتند هرگز گمان مرگ تا قبل از صد سالگی برای وی حمل نمینمودند . به همین دلیل هرکسی که امروز، از درگذشت این فقید سعید آگاهی یافت ، ناباورانه پس از ذکر استرجاع(انّا لله وانّا الیه راجعون) ، با خویش زمزمه میکرد: آقا محمد غیاثی و مرگ ؟؟؟؟ بِخِدا وِه بَمِردِنه مال نَیِّه .
هرگز از خاطرهها زدودنی نیست اینکه در گرماگرم فصل کشاورزی و در اوج فشارکار ، آنهنگام که تمامی اهالی با استرس و چهره ای گرفته و مشوش ، هر خروسخوان شتابآلود به دشت رهسپار میشدند ، تنها و فقط تنها او بود که ساعت 8 صبح داز بر دوش وسوت زنان ، سلانه سلانه راهی دشت میشد و با خیال آسوده و چهرهای بشاش ، خویشتن به دشت میرساند و بی هیچ نگرانی و دغدغهای به فعالیت میپرداخت و باز زودتر از همه کار را تعطیل و به خانه مراجعت میکرد . و باز هرگز کسی ندیده است که در تلاطمها و مشکلاتی که حادث میگردید ، از کوره در برود و عصبانی بشود .
مگر نه اینکه نتیجه اینهمه خونسردی و آرامش میبایست طول عمرعلیحِدّه باشد؟ پس چگونه است که در سن هفتاد و دوسالگی ، جهت رهایی ازسرسختیهای یک بیماری صعب العلاج ، به دیار باقی راغب میگردد وعلیرغم خونسردی دائمالخصیصهاش ، عجولانه ومشتاقانه دیدارمعبود را طالب میشود ؟
بی تردید این نتیجه هفتاد سال بیاعتنایی به دنیا ونهایتاً دنیا گریزی واقبال برای پیوستن به عقبی میباشد ، تا درهمان خصلتهای ذاتی که بدان شهره بوده است ، جاودانه بماند.
خدایش رحمت کند و بر خانواده وبازماندگان داغدارش صبرو بردباری مرحمت فرماید .