سایت روستای غیاثکلا

سایت روستای غیاثکلا

پایگاه اینترنتی روستای غیاثکلا دابو از توابع آمل - مازندران
سایت روستای غیاثکلا

سایت روستای غیاثکلا

پایگاه اینترنتی روستای غیاثکلا دابو از توابع آمل - مازندران

تکیه و ابوالفضلی های غیاثکلا

یکی از شریفترین امکنه هر شهر و روستا حسینیه و تکیه و ابوالفضلی‌ها (سقّانفار) می‌باشد . و در حقیقت جایگاه عشق ورزیدن است و مانند قلب ما آدمیان است ، البته نه آن قلبی که مایه حیات (خون ) را به سراسرکالبد پمپاژ میکند بلکه قلبی که به آن دل میگوئید ، همان دل که آئینه صافی است ...... .

همان دل که جایگاه دوست داشتن وعشق ورزیدن است .

وتمام عشق غیاثکلا  این‌است که هرسال محرّم اهالی و فرزندانش ( از زن ومرد ، کودک وسالخورده ، پیروجوان، مهاجر و مجاور )  شانه به شانه درکنارهم ، پاکترین وزلالترین احساسات و دلبستگی‌های عاشقانه و علقه‌ها و علاقه‌های عارفانهٌ خویش را به نابترین و تامترین (تمامترین) سمبل عشق ودلدادگی یعنی امام حسین (ع) ویارانش ، تقدیم مینمایند .  

 و غیاثکلا چه سرشار است و لبریز ، از اینهمه نشئات لذیذ و حظّ آور  .

و وای اگرخدای ناکرده ، اینهمه زیبایی ، معدوم شود . چه میگویم ؟ حتّی اگر اندکی کمرنگ شود ، درآنصورت روستا یتیم میشود ، بیکس وتنها میشود .

آخر کجا و کِی ، پا میدهد و میسّرخواهد بود که همه فرزندان واهالی خویش را یکجا و اینگونه ببیند .

بله حقّ با شماست ، گاهی پیش می‌آید که به ‌مناسبتی عزیزانش درمسجد اجتماع کنند . بی تردید آنهم برای وی گرامی است . ولی آدمیانی که درگردهمآیی مسجد شرکت میکنند ، هرکس خودش است با همان جایگاه و پایگاهی که دارند ، با همان سلسله مراتبی که برای خود قائلند .آدمیانی با پوست و گوشت و خون و عنوان و نام و نشان و شخصیت و مقام .

امّا هروقت همین آدمیان در تکیه وسقّانفار به قصد عزاداری حضور می‌یابند درآنصورت فارغ از ما و من هستند ، دیگرخودشان نیستند .گوشت وپوست و خونی هستند بدون نام و نشان و مقام و موقعیت و شخصیت .

در تکیه و ابوالفضلی‌ها ، نشست و برخاست‌ها محصور درسلسله مراتب و پایگاه‌ها و جایگاهها نیست. 

همه در هم‌اند . همه ذوب شدۀ عشق و دلبسته به حماسه‌سازان کربلایند .

و لذا برای یک روستا ، تکیه و حسینیه یک چیز دیگر است .

هرچند یک روستا ، همه اعضاء و اهالی و مکانهای خود را دوست دارد و برایش عزیز است ، لیکن تکیه و سقّانفار با همه آنها فرق دارد ، دوست داشتنی‌تر و عزیزتر است .

چون اینها فقط مکان نیستند ،  یک فرآیند سیّال و جاری در وجود روستا هستند .

درست است که حسینیه و ابوالفضلی مرئی و ملموسند ولیکن ارزش آنها به وجود فیزیکی‌شان نیست .

توجه داشته باشیم تمام ویژگی و خاصیت متعالی که برای تکیه‌ها درفوق ذکر شده به جهت اجتماع همان آدمیان است که در اوج والایی و خلوص و ارادت ، تمام قد ظاهر میشوند و بی هیچ چشمداشتی نقش چشمگیری ، ایفاء مینمایند .

به همین دلیل دلنوشته‌های این پست مانند سایر نوشته‌ها نیست .

دراینجا چندان از ظاهر و فیزیک تکیه و نفارها صحبت نمیشود ، بلکه بیشتر از اجتماع عزاداران ، و از نحوۀ عزاداری و از چگونگی ابراز احساسات عاشقانه و بعضاً عارفانه آنها ، سخن بمیان خواهد آمد .

 سخن از کسانی خواهد شد : که مملو از عشق حسین و عباس  بی محابا پشت خویش به ضربات زنجیر میخراشند و بر سینه لطمه وارد میسازند .

از طبّالان و سنج کوبانی میگویم : که اقتدار و عظمت یک قیام  را با هارمونی اصوات آن دستگاهها ، به نمایش میگذارند .

از مرثیه‌خوانان و ذاکرانی خواهم گفت : که با نوای سوزناک ،  التهاب پر سوز و گداز عاشورائیان را ، ملتهبانه به شیفتگان سوگوار انتقال میدهند .

از کسانی سخن به میان خواهد آمد که با بذل مال ، خوان ضیافت حسین (ع) را گسترانده تا به این ترفند افتخار غلامی سوگوارانش را نصیب خویش گردانند .

زبان به توصیف کسانی خواهیم گشود : که امیال مطلوب خویش جهت شرکت درمراسم عزاداری و سینه زنی و روضه خوانی را بعشق عاشقان حسین (ع) سرکوب نموده واز همه این خواسته‌ها خود را محروم مینمایند تا با تدارک اطعمه و اشربه و نیز با طبخ غذا و چای و همچنین  با خدمت‌رسانی درامور توزیع وجمع آوری ظروف وبازمانده خوراکیها وآشامیدنیها ونهایتاً نظافت و شست وشوی آنها ، کام وجام سیاه جامگان عزای سرور شهیدان سیراب و اشباع باشد .

 آری در این نوشتار شایسته و بایسته است تا ازهمه چیز و همه کس سخن گفت .

چون در اینجا افراد خودشان نیستند بلکه هر کدام جلوه ای از جلوات عشق‌اند . هر کدام تشعشع یک رشته نورند که از منشور عشق گذر کرده‌اند .

 بنابراین در اینجا سخن سیاقی دیگر دارد و از نوع دیگر است ، پس شنیدن آن نیز می‌‌بایست بگونه‌ای دیگر باشد و حوصله‌ای دیگر میطلبد . 

منتظرباشید .